دو دانش آموز غیر فارس با هم قرار می گذارند که جهت آموزش زبان فارسی با هم فارسی صحبت کنند. بعد از مدتی اولی به دومی میگوید پاشو توپ بازی کنیم. پاشو
دومی میگوید: نمی پاشم، نمی پاشم
اولی میگوید: بابا جون نمی پاشم چیه. باید بگی پاشیده نمی شم.
گلی چیدم فرستادم برایت - غضب کردی فکندی زیر پایت
اگر این گل ندارد قابل تو - تو از گل بهتری جانم فدایت
این همه رنجی که دنیا بر سر ما میکند - غیر ما هر کس که باشد ترک دنیا میکند
بارها گفتم که فردا ترک دنیا میکنم - چون به یاد تو افتم امروز و فردا میکنم
بازآ، بازآ، هر آنچه هستی ، بازآ - گر کافر وگِبر و بت پرسی، بازآ
این درگه ما، درگه نومیدی نیست - صدبار اگر توبه شکستی بازآ
(از نظر من این امیدوار کننده ترین شعر است.)
معلم: علی با حیدر یک جمله بساز.
علی: رفتم خانه دوستم، حی در زدم، حی در زدم ولی کسی در را باز نکرد.